هدف از داشتن یک کسب و کار خود ؛ یک نتیجه هست !!! نتیجه هدفگذاری صحیح ؛ یعنی اینکه ما دقیقا میدونیم که میخواییم با زندگیمون چی کار کنیم و وقت و عمرمون رو با گذروندن به چه کاری اختصاص بدیم. وقتی پیدا کردیم که چواب این سوال چیه ، حالا در کنار گذروندن تک تک لحظات مون به کاری که بهش  علاقه داریم باید یاد بگیریم که چطور نتیجه لذت بردن از زندگیمون و درواقع کارهایی که داریم انجام میدیم رو در سرویس دیگران قرار بدیم!!!!!! یعنی چی؟ " در سرویس دیگران قرار بدیم" ؟ یعنی اینکه چیکار کنیم که حاصل کارهایی که انجام میدیک بتونه به مردم کمک کنه! مثلا یک نقاش از اینکه آثار هنری خلق میکنه خیلی لذت میبره!!!!! ولی اون میتونه کاریی کنه دیگران هم از از کارهاش لذت ببرن! خیلی ها دوست دارن نقاشی هایی که اون خلق میکنه رو داشته باشند و خیلی ها هم دوست دارند مثل اون یاد بگیرن که چطور میشه نقاشی کنن!!!!! خوب حالا این نقاش عزیزمون باید چیکار کنه!؟ باید کاری کنه تعداد افراد بیشتری نقاشی هاش رو ببینن!!! برای اینکار باید بازاریابی کنه!!! یعنی کاری کنه که تعداد افراد بیشتری باهاش آشنا بشن! برای اینکار ایشون باید ضمن استفاده از اصول فاندامنتال از اصول زیرمجموعه اصول فاندامنتال هم استفاده کنه! اصل فاندامنتال و پایه ای در اینجا " استفاده از قانون دادن و دریافت کردن " هست : یعنی باید ایجاد ارزش در زندگی دیگران بکنه تا اینکه دیگران به سمتش کشیده بشن و بهش توجه کنن!!!!! الان که تو داری این مقاله رو میخونی این یعنی اینکه این مقاله رو دوست داری چون تا اینجاشو خوندی و رها نکردی بنابرین من برات ایجاد ارزش کردم یعنی چیزی بهت هدیه دادم. درواقع از قانون دادن استفاده کردم و برای این منظور از ابزارهای فنی استفاده کردم ابزار فنی اینجا چیه ؟  " وبسایت" من اومدم مقاله ای در وبسایتم ایجاد کردم!!!!! بنابرین بر اساس قانون جبران من دارم این امکان رو ایجاد میکنم که تو متوجه بشی من چه میزان توانمند هستم !!!! هرچقدر من بیشتر توانمند باشم تو بیشتر دوست داری مقالات من رو مطالعه کنی!!!! : قانون عرضه و تقاضا.


استفاده از قانون :" دادن و دریافت کردن" هم بصورت سنتی باید اجرایی بشه و هم بصورت مدرن( استفاده از اینترنت) . خوب بصورت سنتی ؛ یعنی چی؟ یعنی اینکه ما بدونیم که انسان یک موجود اجتماعی هست و این یعنی به سایر انسانها برای داشتن یک زندگی خوب نیاز داره و این نیاز هر لحظه داره بیشتر میشه چون خواسته هاش هر روز داره افزایش پیدا میکنه! مثلا یه نفر که مکانیک خودرو هست بصورت سنتی و فیزیکی چیکار میتونه بکنه تا اینکه مشتری هاش بیشتر بشه ؟ چند کار هست که با انجام دادنش میتونه مشتری هاش رو بیشتر کنه!!!!! قدم اول : بالا بردن مهارتهای فنی خودش: هرچقدر از نظر فنی کارش حرفه ای تر باشه خوب طبیعیه که افراد بیشتر دوست دارن از خدماتش استفاده کنند!!! قدم دوم: صداقت: داشتن صداقت بهش میگه که باید راستی و درستی در کار داشته باشه و به مشتری های دروغ نگه و از کار و کیفیتش کم نکنه و  در خیلی چیزای دیگه  صادقانه با مشتری رفتار که !!! خوب با این استراتژی وقتی مشتری میبینه منافعش تضمین میشه هم خودش همیشه میاد پیشش و هم اعضای خانواده ، فامیل و دوستاشو توصیه میکنه که از خدماتش ایشون استفاده کنه! قدم سوم : ارائه بخشی از خدمات بصورت رایگان: این موضوع باعث میشه افراد ( مخصوصا بار اولی ها) برای دریافت خدمات رایگان بهش مراجعه کنند و وقتی میبینند صداقت بهمراه کیفیت بالای کار بهشون ارائه داده میشه ؛ اونها هم به مشتری تبدیل میشند.